اشعار اول محرم الحرام
_____
از بس حجاب هاست به چشمان تار ما
ما بی خبر که یار نشسته کنار ما
غیر از مزاحمت که برایش نداشتیم
او می کشد ز مرحمت خویش، بار ما
گیرم نشد به کرب و بلا دفنمان کنند
خوب است در حسینیه باشد مزار ما
بیرون شود بدون شک از جنة الحسین(ع)
گر گندم گناه برد اعتبار ما
هر ماه بر اسیر غمت چون محرم است
شد وقف روضه های تو لیل و نهار ما
روزی که هست لحظه " أین المفر " ، حسین(ع)
آغوش وا کند به زمان فرار ما
ما قرص نان ز گندم شهر تو می خوریم
چرخد ز آسیاب شما روزگار ما
از آن زمان که خون تو شد خرج ملک ری
شد خانه ی عزات دل بی قرار ما
این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید
_____
هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست ، آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا ، راه گفت و گویی هست
همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن ، مرا سبویی هست
دوباره چشم شما زخم می شود ، دیر است
مرا ببین ، که به چشمت هنوز سوئی هست
مرا برای محرم دوباره محرم کن
منای کرب بلا هست و آرزویی هست
مرا بکش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست
گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست
این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید
_____
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را
هزار شکر نمردم و باز می بینم
کتیبه های عزا ، مشکی محرم را
به اذن حضرت زهرا بیا و مُحرم شو
بپوش جامه احرام حج ماتم را
دوباره چشم شما زخم می شود آقا
جواب کرده چشمت دوباره مرهم را
برای عمه خود تا که روضه می خوانی
به گریه شعله زنی دودمان آدم را
دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن
ببینم اشک تو را ، روضه مجسم را
به نور خویش عزاداری مرا پر کن
به سایه ات بپذیر از گدات این کم را
مرا شبیه شهیدان ، شهید عشقت کن
به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را
بیا ، بیا ، به رفیقان رفته ام سوگند
که با تو بگریم تمام این غم را
***
- ۰ نظر
- ۳۰ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۱۰