063 - نوحه و سبک
کوفه و شام
از کنـار بـاغ گـل ، باغبـان را میبرند
غنچهها را چیدهاند ، بلبلان را میبرند
زین غم گرفته سامان ، رفتم به چشم گریان
حسین ، حسین ، حسین جان
سرپرستـی مـیکنم ، کاروان ناله را
یادگاری میبرم ، برگهای لاله را
این من و این اسیران ، این تو و این شهیدان
حسین ، حسین ، حسین جان
ای بهار آرزو ، در خزان دیدم تو را
در وداع آخرین ، تا که بوسیدم تو را
بــوی خــدا شنیدم ، از آن گلـوی عطشان
حسین ، حسین ، حسین جان
پیکـر صـدپارهات ، در بیابــان مانده است
یوسف زهرای من ، بین گرگان مانده است
رفتم من و دل من مانده در این بیابان
حسین ، حسین ، حسین جان
ای بـرادر نیستـم ، مـن رفیق نیمه راه
با سرت در این سفر ، میروم از قتلگاه
روزی به شهر کوفه ، روزی به شام ویران
حسین ، حسین ، حسین جان
خطبــه ی مــن کوفـه را ، غـرق حیرانـی نمود
گرچه او با سنگ و چوب ، از تو مهمانی نمود
کـه دیـده تا بخواند ، سـرِ بریـده قـرآن؟
حسین ، حسین ، حسین جان
بس که داغت برده است ، دل ز دستم یا حسین
مـن بـه پـای نیـزهات ، سـر شکستم یا حسین
جای تعجبی نیست ، زینب اگر دهد جان
حسین ، حسین ، حسین جان
چون شبـی کردم نظر ، ناگهانی سوی نی
من سر شش ماهه را ، دیدهام بر روی نی
خـدا کنـد نبینــد ، آن را ربـاب نــالان
حسین ، حسین ، حسین جان
تــا بــه کوفــه آمــدم ، بارهــا مــن مـردهام
بس که سختی دیدهام ، بس که سیلی خوردهام
ترسم که با قیامم ، عمرم رسد به پایان
حسین ، حسین ، حسین جان
اثر استاد سیدرضا موید
_____
سبک نوحه را از اینجا دریافت کنید
- ۹۱/۰۱/۰۱