میاندار

جهت احیای مجالس اهل البیت علیهم السلام به شیوه سنتی

جهت احیای مجالس اهل البیت علیهم السلام به شیوه سنتی

میاندار

بهره برداری بدون ذکر منبع هم مجاز است

۶۷ مطلب با موضوع «محرم الحرام» ثبت شده است

 

دودمه دهم محرم الحرام: توسل به حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام

_____

اینگونه مکش تیغ به روی حنجر او ، نبر ز تن سر او

آخر بنما شرم ز آه مادر او ، نبر ز تن سر او

این دودمه را از اینجا بشنوید

_____

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ، مکن ای صبح طلوع

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع

این دودمه را از اینجا بشنوید

_____

شاه گفتا کربلا امروز میدان من است ، عید قربان من است

مادرم زهرا(س) در این گودال مهمان من است ، عید قربان من است

این دودمه را از اینجا بشنوید

***

مطالب مرتبط:

دودمه اول محرم ، دودمه دوم محرم ، دودمه سوم محرم ، دودمه چهارم محرم ، دودمه پنچم محرم

التماس دعا

 


اشعار اول محرم الحرام

_____

از بس حجاب هاست به چشمان تار ما

ما بی خبر که یار نشسته کنار ما

غیر از مزاحمت که برایش نداشتیم

او می کشد ز مرحمت خویش، بار ما

گیرم نشد به کرب و بلا دفنمان کنند

خوب است در حسینیه باشد مزار ما

بیرون شود بدون شک از جنة الحسین(ع)

گر گندم گناه برد اعتبار ما

هر ماه بر اسیر غمت چون محرم است

شد وقف روضه های تو لیل و نهار ما

روزی که هست لحظه " أین المفر " ، حسین(ع)

آغوش وا کند به زمان فرار ما

ما قرص نان ز گندم شهر تو می خوریم

چرخد ز آسیاب شما روزگار ما

از آن زمان که خون تو شد خرج ملک ری

شد خانه ی عزات دل بی قرار ما

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____


هزار شکر که از خون دل وضویی هست

لباس مشکی ما هست ، آبرویی هست

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم

میان شاه و گدا ، راه گفت و گویی هست

همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام

خوشم برای شکستن ، مرا سبویی هست

دوباره چشم شما زخم می شود ، دیر است

مرا ببین ، که به چشمت هنوز سوئی هست

مرا برای محرم دوباره محرم کن

منای کرب بلا هست و آرزویی هست

مرا بکش به همان روضه های ناگفته

همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا

فقط برای همین چند شب گلویی هست

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

صدای گریه تان پیر کرده عالم را

بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را

 هزار شکر نمردم و باز می بینم

کتیبه های عزا ، مشکی محرم را

به اذن حضرت زهرا بیا و مُحرم شو

بپوش جامه احرام حج ماتم را

دوباره چشم شما زخم می شود آقا

جواب کرده چشمت دوباره مرهم را

برای عمه خود تا که روضه می خوانی

به گریه شعله زنی دودمان آدم را

دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن

ببینم اشک تو را ، روضه مجسم را

به نور خویش عزاداری مرا پر کن

به سایه ات بپذیر از گدات این کم را

مرا شبیه شهیدان ، شهید عشقت کن

به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را

بیا ، بیا ، به رفیقان رفته ام سوگند

که با تو بگریم تمام این غم را

این شعر را با صدای حاج سیدمهدی میرداماد از اینجا بشنوید

***

 


اشعار دوم محرم الحرام

_____

باز جا مانده ام از یار به دادم برسید

دل جدا مانده ز دلدار به دادم برسید

ای کریمانِ خطا پوش مرا دریابید

نشنیدم سخن یار به دادم برسید

نگشودم پرِ پرواز چو دلدارم خواست

همچونان مرغ گرفتار به دادم برسید

دست من بود که همراه شهیدان بروم

نشدم در صف انصار به دادم برسید

کاش در مدرسه عشق وفا می خواندم

من کجامکتب ایثار به دادم برسید

ساقی میکده را کاش وفا می کردم

می شدم مست علمدار به دادم برسید

کربلایی شدم و کرب و بلایی نشدم

ماندم از غافله هر بار به دادم برسید

در بسیج غم عشقت همه جا سردارم

لیک درمعرکه سربار به دادم برسید

چه شد از معرکه عشق جدایم کردند

ماندم از هجرت خونبار به دادم برسید

نکند یوسف خود را به ثمن بفروشم

وای ازدرهم و دینار به دادم برسید

به خدا روضه ارباب مرا داد نجات

جز توهم نیست خریدار به دادم برسید

سر به اندام من ای دوست کند سنگینی

میکند میلِ سرِ دار به دادم برسید

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____

جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود

عشقی نبود اگر غم کرب و بلا نبود

از دستمال اشک تو خونابه میچکد

آقا مگر به زخم دو چشمت دوا نبود ؟

من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید

این چشم اگر به خیمه تان آشنا نبود

بر ما ز آبروی خودت خرج کرده ای

ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود

از ما مگیر یک نفس این یا حسین را

آقا حسین گفتن ما دست ما نبود

ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم

عمری نبود اگر غم ارباب ما نبود

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

دوباره برق نگاهت پر از غم است

تندیس نور ، بر تنتان رخت ماتم است

ای ماه مهر و عاطفه ، ماه عزا شده

اوضاع آسمان و زمین سخت در هم است

در این دهه به یک دو سه روضه رضا مشو

یک عمر نوح گریه به جان شما کم است

هر جا که هیئتی است ، به پا کعبه ی دل است

هر جا که دیده ای است ، خروشان چو زمزم است

اول صدای ناله ی زهرا(س) شود بلند

مادر یقین به گریه ز هر کس مقدم است

رخصت بده ظهور شما را طلب کنیم

از آن کسی که اشرف اولاد آدم است

یک کربلا نصیب دل سنگمان کنید

این آرزوی سینه زنان در دو عالم است

این شعر را با صدای حاج سیدمهدی میرداماد از اینجا بشنوید

***

 

 

اشعار سوم محرم الحرام

_____

آقا بیا که پیش قدمهات، پا شوم

در محضرت نشینم و مست از لقا شوم

یادم اگر کنی به دعای سحرگهت

من نیز می شود که ز عصیان جدا شوم

من نذر کرده ام که به صبح ظهور تو

آیی و پیش مقدم پاکت فدا شوم

حیف است با دلی که به تو خو گرفته است

برغیر مهر فاطمی ات مبتلا شوم

گفتی ز حال و روز تو غفلت نمی کنم

من دائما ز یاد تو غافل چرا شوم؟

می آمدی چو می طلبیدم تو را چو آب

اما نشد که طالب آب بقا شوم

آزرده خاطر از گنه عاشقان شوی

شرمنده ام که باعث رنج شما شوم

ماه محرم است بگو روضه ات کجاست؟

تا میهمان هیئت آل عبا شوم

گریه کنان به سینه زنم در غم حسین

بلکه کمی شبیه تو صاحب عزا شوم

یک شب مرا به شوق زیارت صدا نما

تا آنکه زائر سحر کربلا شوم

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____

بیا به حلقه ما دم بده که دم گیریم

برای سجده کمی تربت حرم گیریم

بیا که با نفست بوی کربلا پیچد

نشان قبله خود را از آن قدم گیریم

حسین جان تو با ماببین چه ها کرده

بیا حسین بگو جان دم به دم گیریم

بنا نبود از اول بهشت قسمت ما

بناست جای کمی گوشه حرم گیریم

لباس خاکیتان را تکان دهیم امشب

از آن عبای مبارک غبار غم گیریم

خرابه گردیتان ارث عمه های شماست

بیا سراغ یتیم خرابه هم گیریم

وکاش چند عروسک کنار او ببریم

میان شب خبر از پای پر ورم گیریم

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

ای سفر کرده ، دلم بی تو بفرسود بیا

غمت از خاک درت بیشترم سود ، بیا

سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد

گر زیانست درین آمدن از سود ، بیا

مایه راحت و آسایش دل بودی تو

تا برفتی تو ، دلم هیچ نیاسود ، بیا

ز اشتیاق تو در افتاد بجانم آتش

وز فراق تو در آمد بسرم دود ، بیا

زود برگشتی و دیر آمده بودی بکفم

دیر گشت آمدنت ، دیر مکن زود بیا

کم شود مهر ز دوری دگران را لیکن

کم نشد مهر من از دوری و افزود بیا

گر بپا لودن خون دل من داری میل

اوحدی خون دل از دیده بپالود بیا

این شعر را با صدای حاج سیدمهدی میرداماد از اینجا بشنوید

***

 

 

اشعار چهارم محرم الحرام

_____

از غم هجر دلم شوق گریبان دارد

دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟

نه فقط در غم دلبر ، دل من می سوزد

هرطرف می نگرم عاشق حیران دارد

چند سال است که من منتظرم برگردی

ای مسافر ، سفر هجر تو پایان دارد

گر که یوسف نکند میل به دیدار وطن

دل یعقوب به برگشتنش ایمان دارد

چشم آلوده به دیدار تو نایل نشود

تا که بر راه نظر ، پرده عصیان دارد

کرم توست که ما را بخری ور نه گدا

چه متاعی جهت عرضه به سلطان دارد

هرچه گفتیم ، کمی از غمتان هم نشده

کربلایت چقدر رنج فراوان دارد

شب و روز تو شده گریه به غمهای حسین(ع)

چشمهایت خبر از سینه سوزان دارد

عالم از گفتن یک نام دگرگون شده است

چه سروشی است که این ذکر حسین(ع) جان دارد

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____

هر چند پای گریه سبکبارتر شدیم

از اشکهای چشم تو بیمارتر شدیم

هر چند زیر بیرقتان سینه می زنیم

هر چند یاد داغ علمدار ، تر شدیم

ما را ببخش ، پای شما کم گذاشتیم

امسال آمدیم و گنهکارتر شدیم

امسال هم که خرجی شبهای ما رسید

امسال هم دوباره بدهکارتر شدیم

الطاف بی دریغ تو ما را جریح کرد

تقصیر ما نبود طلبکارتر شدیم

دل نه ، میان سینه ی مان زینبه هست

معلوم شد چه شد که گرفتارتر شدیم

ما را گره زدند به غمهای عمه ات

امشب برای کیست عزادارتر شدیم

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

با نور خور سرشت مرا ناب ناب کن

من را برای نوکری ات انتخاب کن

هر چند بد حساب شدم ، بی وفا شدم

اما مرا ز گریه کنانت حساب کن

من را به حق مادرت ، ارباب رد مکن

امشب بیا به خاطر زهرا(س) ، ثواب کن

اول به دست خالی من یک نگاه ، آه

بعد درمانده را اگر دلت آمد جواب کن

در فتنه خیز غفلت و آفات و ابتلاء

قلبم ز دست می رود آخر ، شتاب کن

یک گوشه از تجلی خود را نشان بده

یک شب برای عاشق خود فتح باب کن

در آتش فراق حریم الهی ات

این قلب بی‌شکیب مرا کم عذاب کن

من را ببر به جنة الاحرار کربلا

با مسلم و حبیب و وهب هم رکاب کن

ما تشنه ی بصیرت عباس(ع) گونه ایم

در قلب های سینه زنان انقلاب کن

شیب الخضیب فاطمه(س) ، من کشته ی توام

این چهره را ز خون گلویم خضاب کن

این شعر را با صدای حاج سیدمهدی میرداماد از اینجا بشنوید

***

 

 

اشعار پنجم محرم الحرام

_____

چه غم اگر که نگاه همه جوابم کرد

نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

دعای مادر تو بود و آمین رسول(ص)

خدا برای عزای تو مستجابم کرد

بگو بهشت که بر ما قلم کشد

زهرا(س) برای خاک حسینیه انتخابم کرد

مرا نوشت کبوتر ، به کربلایم برد

مرا نوشت بگریم ، خودش گلابم کرد

نفس بده که بسوزم ، من از نفسهایت

که سنگ بودم و داغ حسین(ع) آبم کرد

غبار بودم و شش گوشه اش عقیقم ساخت

گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد

حسین(ع) کشت تو را بس که اشک میریزی

تو هم مرا بکش آقا که غم خرابم کرد

دلم قرار ندارد ، گمان کنم امشب

که آه تو پر دلشوره ی ربابم کرد

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____

برای بار غمت شانه ای خم آوردم

بگیر دست مرا ، جان تو کم آوردم

مرا مران که برای شفاعتم امشب

لباس مشکی داغ محرم آوردم

مرا به جمع گدایان خویش مهمان کن

بگو به مادرتان جنس در هم آوردم

دوباره موسم حج آمد و ندیدمتان

ولی به نیتتان آب زمزم آوردم

شب یتیم نوازی توست ، منتظرم

ببین شکسته سری پای غم آوردم

شب شنیدن خون روضه های گودال است

بگیر دست مرا جان تو کم آوردم

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

دل غرق ماتم می شود وقتی نباشی

غمگین تر از غم می شود وقتی نباشی

بی تو بساط ندبه و اندوه و آه است

هر شب فراهم می شود وقتی نباشی

در هر غروب جمعه بغض بی پناهی

با اشک توأم می شود وقتی نباشی

هر روز ما با ناله های نینوایی است

مثل محرم می شود وقتی نباشی

هر روز از سنگینی این داغ اعظم

هفت آسمان خم می شود وقتی نباشی

غمگین ترین تصویر عاشورا دوباره

در خون مجسم می شود وقتی نباشی

این شعر را با صدای حاج سیدمهدی میرداماد از اینجا بشنوید

***

 


اشعار ششم محرم الحرام

_____

هوای دهر نفس گیر شد ، بیا آقا

زمان آمدنت دیر شد ، بیا آقا

شنیده ام کعبه ، لشکرت جوانانند

دلم جوان و رخم پیر شد ، بیا آقا

سلاح های شیاطین ز کار افتاده

دوباره دورۀ شمشیر شد ، بیا آقا

که گفته مشت به سندان اثر نمی بخشد

شکسته گردن زنجیر شد ، بیا آقا

چراغ عدل و امامت همیشه روشن باد

فساد و ظلم فراگیر شد ، بیا آقا

بصیرت علوی تا کرانه ها رفته

جهان خسته به تدبیر شد ، بیا آقا

صفوف لشکر دجاله ها بهم خورده

شب فراعنه تسخیر شد ، بیا آقا

چه خوب می شود احیا گران دین گویند

که خواب قافله تعبیر شد ، بیا آقا

چه خوب می شود از پشت در ندا آید

دعای فاطمه تقدیر شد ، بیا آقا

سپاه فاطمه تکمیل شد ، همه بیدار

بسیج علقمه تکثیر شد ، بیا آقا

بقیع طالب صحن و روا و گلدسته است

بقاع سامره تعمیر شد ، بیا آقا

عنان قافلۀ کاظمین بر دوشت

به صحن جد تو تغییر شد ، بیا آقا

ز حلق جد غریبت هنوز خون جارییست

زمین کرب و بلا سیر شد ، بیا آقا

به لب دعای فرج ، روی گونه ها خون است

چه قدر امر تو تأخیر شد ، بیا آقا

کنار خانه کعبه که فجر صادق نیست

نماز صبح تو تصویر شد ، بیا آقا

عزیز فاطمه ، ای تک سوار دشت ظهور

زمان گفتن تکبیر شد بیا آقا

این شعر را با صدای حاج منصور ارضی از اینجا بشنوید

_____

هزار شکر که هر شب هوای ماداری

چقدر روزیه و روضه برای ما داری

برای ما فقط از خویش خرج میکنی آقا

چه حرفها که برای خدای ما داری

چه اشک ها که تو بر  چشمهای مادادی

چه ناله ها که تو با های های  ماداری

ز راه میرسی و بوی سیب می آید

چقدر عطر خوش از کربلای ما داری

ز راه میرسی و گیسوان تو خاکی است

گمان کنم خبر از سرجدای ماداری

بگوحسین بمیرم بگو که زنده شوم

مریض عشقمو باخود دوای ماداری

نشسته ایم که پرپر کنیم گلها را

بیا که منصب صاحب عزای ماداری

گرفته ایم از این روضه ها نشان بقیع

نشسته ایم کنار کبوتران بقیع

این شعر را با صدای حاج محمدرضا طاهری از اینجا بشنوید

_____

خوب است که که عاشق جگری داشته باشد

آشفتگی بیشتری داشته باشد

حاجات بهانه است که ما اشک بریزیم

خوب است گدا چشم تری داشته باشد

پرواز من این است که یک کنج بیفتم

این بال بعید است پری داشته باشد

ای یار سفر کرده نگاه پر لطفت

وقتش شده بر ما نظری داشته باشد

گر سنگ دلم ، باز تعلق به تو دارم

هر کعبه ای باید حجری داشته باشد

سر می زنم آنقدر به در تا بگشایی

خوب است گدا هم هنری داشته باشد

تو سمت گدا پشت کنی بهتر از این است

که چشم به دست دگری داشته باشد

از دور خودت دور مکن چند گدا را

خوب است که شه دور و بری داشته باشد

قبل از سفر آخرت ای دوست دلم را

بگذار به سویت سفری داشته باشد

انگار بنا نیست ببینم تو را ، پس

بگذار دلم یک خبری داشته باشد

این شعر را با صدای حاج مهدی میر داماد از اینجا بشنوید

***

 

سه نمونه واحد سبک (واحد نوس) مربوط به اول محرم

_____

چه کنم ، نامه   نوشتم که بیایی کوفه

کاش برگردی ازاین راه و نیایی کوفه

در شب عید خضابی بکنم ، مستحب است

بسته بر صورت من ، بَه چه حنایی کوفه

بین یک کوچه  باریک  گرفتار  شدم

کرده بر پا چو مدینه ، چه  عزایی  کوفه

وای ، اگر آیه قرآن وسط راه افتد

وای ، آنهم وسط  راه  چه  جایی ، کوفه

نگذارم که شود حج  تو  بی قربانی

بین بازار به پا کرده منایی ، کوفه

گر به  جسم پدر تو نرسیده دستش

می کند با تن من عقده گشایی کوفه

موی آشفته ی من تحفه بازار شده

زده بر موی سرم دست گدایی ، کوفه

فکر زینب کن و تا دیر نگشته برگرد

آسمانش بدهد بوی جدایی ، کوفه

صف کشیدند همه تیر سه شعبه بخرند

بر کماندار دهد قدر  و بهایی کوفه

هر که طفلی بزند ، جایزه اش بیشتراست

حرمله کرده به پا زمزمه هایی کوفه

شرط بستند سر چشم  علمدار  حرم

صحبت ضرب عمود است به جایی کوفه

زیر چادر گره مقنعه را محکم  کن

که ندارد به خدا شرم و حیایی کوفه

آخرین توصیه ام بر تو ، نه ... ، بر این شهر است

گر چه بر وعده تونیست وفایی ، کوفه

میهمانان  تو ناموس رسول  الله اند

معجر دخترکی را نگشایی ، کوفه

*

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

عابر کوچه ی تاریک دو چشم تر داشت

خون جگر بود و پریشان و غمی در سر داشت

دست بر دست زد و گفت که ای ماه سحر

دیدی این کوفه چه یاران بدی آخر داشت

حربه ی آتش و خاکسترشان باز گرفت

فتنه ی دون رسید و همه جا را برداشت

دل او تا حرم فاطمه پر زد ، تا دید

چه جراحات عمیقی سر بال و پر داشت

همه از غربت طفلان اسیرش گفتند

ولی این کشته بدانید که یک دختر داشت

بعد از این کوچه به کوچه شدن بی سر او

می شود گفت که مسلم چقدر پیکر داشت

هیچکس بر تن آواره ی او ناله نزد

کاش بالای سرش حداقل خواهر داشت

_

کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم

مثل خورشید گرفتار شب تار شدم

مرد این شهرم و بر پیرزنی مدیونم

این هم از غربت من بود که ناچار شدم

من نمی خواستم ، علت دلواپسی ِ ...

... معجر زینب کبری شوم ، انگار شدم

دیدم از  مردم این شهری خریدار تری

علت این بود اگر یوسف بازار شدم

من بدهکاری خود را به همه پس دادم

به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم

من در این خانه ، تو در خانه خولی ، تازه

با تو همسایه ی دیوار به دیوار شدم

کاش می شد بنویسم کفنی برداری

کفنی نیست اگر ، پیرهنی برداری

*

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

مسلمم من ، نایب سلطان عشق

دل پریشانِ غم ماه دمشق

مسلمم من ، بی قرار کربلا

بر لبم ذکر "حسین کوفه میا"

ای امیرم ، کوفیان خیره سرند

در پی جنگ با گلوی اصغرند

چشمشان شور است و خالی از حیا

گوشواره می کِشند از بچه ها

دستشان آماده ی بی غیرتی

نیت مردانشان بی عزتی

خیمه هایت را به غارت می برند

اهل بیتت را اسارت می برند

کوفه آیی بچه ها در آتشند

از سر ناموس تو معجر کشند

لطمه می بیند ز سر تا پایشان

خون بریزد از گل لبهایشان
*
سبک این واحد را از
اینجا دریافت کنید

***

 مطالب مرتبط:

 

 

سه نمونه واحد سبک (واحد نوس) مربوط به دوم محرم

_____

اینجا کجاست برادر ، دلم به غم اسیره

ترسم که این زمین تو رو از خواهرت بگیره

جانم رسیده بر لب ، برس به داد زینب

 

گرفته ای عزیزم ، راه نفس تو سینه

میشه داداش که ما رو ، برگردونی مدینه

من بی قرارم اینجا ، دلشوره دارم اینجا

 

ترسم اینه یه روزی ، به ماتمت بشینم

آخر تو این بیابون ، داغ تو رو ببینم

ای یار کربلایی ، می ترسم از جدایی

 

خواهر با سوز و نالت ، قلب منو نسوزون

پیاده شو ز محمل ، با این دلِ پریشون

وقت سجود نیزه است ، اینجا فرود نیزه است

 

ای زینبِ عزیزم ، ای پاک ، چون گل یاس

پایین بیا ز ناقله ، زانو گرفته عباس

ای یار و هم زبونم ، آتش مزن به جونم

 

زیر گلوی یارت ، این گودی رو می بینی؟

یه روز میای و بوسه ، از پارگیش می چینی

جانم به لب رسیده ، ای خواهر رشیده

-

تا باد به موی سرت افتاد ، دلم ریخت

تا اشک ز چشم ترت افتاد ، دلم ریخت

 امروز میان تو و آن حر بن ریاحی

تا صحبتی از مادرت افتاد ، دلم ریخت

 ای آینه ی خواهر خود ، تا که غبار ِ...

این دشت به دور و برت افتاد ، دلم ریخت

امروز که یک مرتبه در موقع بازی

بر روی زمین دخترت افتاد ، دلم ریخت

درباره ی تنهایی و بی یاوری تو

تا زمزمه در لشگرت افتاد ، دلم ریخت

خورشید من امروز که این سایه ی شوم ِ...

سرنیزه به روی سرت افتاد ، دلم ریخت

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

یک کاروان گل یاس ، آمد به دشت احساس

می لزره این ، خاک بلا ، زیر رکاب عباس

پشت سر این قافله ، دل ناله دارد

این باغ پر از گل هزاران لاله دارد

این قصه های ماه با چندین ستاره

تا ماجرای روی نی ، دنباله دارد

وااای ، می آید از این خاک پر غم ، بوی خون

اینجا بود السابقون السابقون

داره دل زینب رو از جا میکنه

این ناله ی "انا اله الراجعون"

واویلا ، خیام غم شده به پا

واویلا ، دلها شده غرق عزا

می خونه ، دلِ کبودِ آسمون

واویلا ، حسین رسید به کربلا

غریب مادرم ، حسین جان

 

آتش مزن دلم را ، خیمه مزن به صحرا

رحمی نما ، بر این دل من ، یادگار زهرا

من که به غیر از سایه ات بر سرم ندارم

از دوری تو دلبرم دلشوره دارم

آید صدای مادرت از این بیابان

برده صدایش طاقت و صبر و قرارم

واای ، راضی مشو تا که ببیند خواهرت

جسمت به صحرا باشد و بر نی سرت

چشمی به گهواره ببین خیره شده

کن چاره ای بهر گلوی اصغرت

واویلا ، خیام غم شده به پا

واویلا ، دلها شده غرق عزا

می خونه ، دلِ کبودِ آسمون

واویلا ، حسین رسید به کربلا

غریب مادرم ، حسین جان

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

آسمان در نظرم تیره و تار است ، حسین

هر طرف می نگرم بوته خار است ، حسین

تا رسیدیم اخا ، تشنگیم افزون شد

این عطش حاصل نفرین بهار است ، حسین

آن سیاهی که نمایان شده نخلستان نیست

پس چرا دشت پر از نیزه سوار است ، حسین

خنده حرمله در دشت طنین افکنده

به گمانم که پی صید شکار است ، حسین

کوفیان شهره ی غارت گری و تاراجند

حتم دارم که دگر آخر کار است ، حسین

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

***

 مطالب مرتبط:

 

 

سه نمونه واحد سبک (واحد نوس) مربوط به سوم محرم

_____

نیمه ی شب ماه تابان آمده

گوشه ی ویرانه مهمان آمده

خانه ام را آب و جارو می کنم

فرش راه یار ، گیسو می کنم

می نهم بر دامنم ، خونین سرش

می زنم بوسه به پاره حنجرش

ای پدر چون لاله ای پژمرده ام

صبح تا شب ، تازیانه خورده ام

کعب نی افتاده بر جانم ، ببین

ارغوانی روی رخشانم ببین

بس دویدم پشت پای قافله

پر شده پایم ز زخم آبله

وای از شام غریبان ای پدر

وای از شب در بیابان ای پدر

یک نفر موی سرم را می کشید

یک نفر هم معجرم را می کشید

یک نفر چادر ز دوش من کشید

یک نفر زیور ز گوش من کشید

آتش و گیسوی من ... ، یا فاطمه

ضربه و پهلوی من ... ، یا فاطمه

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

از درد بی حساب سرم را گرفته ام

با دستمال ، بال و پرم را گرفته ام

از صبح تا غروب نشسته ام ، یکی یکی ...

... این خارهای موی سرم را گرفته ام

دردم زیاد بود ، طبیبم جواب کرد

یعنی اجازه ی سفرم را گرفته ام

مانند من ز ناقه نیفتاد هیچ کس

اینجا منم فقط کمرم را گرفته ام

خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست

از دست این و آن پدرم را گرفته ام

خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها

این چند موی مختصرم را گرفته ام

آیینه نیست که ببینم جمال خویش

از چشمهای تو خبرم را گرفته ام 

تصمیم من گرفته شده ، پس مرا ببر

امروز از خودم نظرم را گرفته ام

این شهر را به پای تو ویرانه میکنم

مثل خلیل ها ، تبرم را گرفته ام 

-

به امیدی که بیایی سحری در بر من

خاک ویرانه شده سرمه ی چشم تر من

مدتی می شود از حال لبت بی خبرم

چند وقت است صدایم نزدی: "دختر من"

من همان لاله ی افروخته ی خون جگرم

که همین لخته فقط مانده به خاکستر من

شب این شام چه سرمای عجیبی دارد

تب این سوز کجا و بدن لاغر من

دارم از درد مچ دست به خود می پیچم

ظاهرا خرد شده ساقه ی نیلوفر من

چادرم پاره شد از بس که کشیدند مرا

لحظه ای وا نشد اما گره از معجر من

موی من دست نخورده است ، خیالت راحت

معجر سوخته چسبیده به موی سر من

کاشکی زود بیایی و به دادم برسی

تا که در سینه نماند نفس آخر من

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید

_____

از برم پر زدنت داشت مرا پر می سوخت

آن غروبی که دلم با نگه تر می سوخت

بی خداحافظی از من به سفر می رفتی؟

تو نگفتی که دل نازک دختر می سوخت؟

پا به پای سر تو ، پای پیاده رفتم

سر ، بر پای من افتاده و با "بَر" می سوخت

سبک این واحد را از اینجا دریافت کنید