054 - نوحه و سبک
کوفه و شام
مـاه گـم گشته من مثل هلال آمده ای
سـر نـی سـرزده در اوج کمـال آمـدهای
با من نمیگویی سخن ، با دخترت حرفی بزن
تـو را ای امیدم ، سـرنیــزه دیدم
وای وای وای
عوض پیرهنم من مه جان چاک کنم
پیشتـر آی کـه خـون از رخ تـو پاک کنم
مـرآت حسن داوری ، از چه شدی خاکستری
گـل ارغـوانم ، شـدی سایهبانـم
وای وای وای
تو که افلاک همه جلوه ز نورت ببرند
که گمان داشت که در خاک تنورت ببرند
تو شمع محفل بودهای ، مهمان قاتـل بودهای
بهــارم بهــارم ، بیـا در کــنارم
وای وای وای
کـای روا بـود کـه دور سر تو صف بزنند
عـدهای گریـه کننـد و دگـران کف بزنند
فدای چشم بستهات ، پیشانی شکستهات
صـدایت شنیدم ، ز داغت خمیدم
وای وای وای
صوت قرآن تو دل برده و بیتابم کرد
لـب عطشـان تـو بر نوک سنان آبم کرد
قربان اشک دیدهات ، لعل لب خشکیدهات
کــه آبت ندادند ، جــوابت ندادنـد
وای وای وای
تـا کـی از سنگ غـمت آینه دل شکنم
رخصتـی تا که سر از چوبه محمل شکنم
با خون خریدارت شدم ، همرنگ رخسارت شدم
منـم همـدم تو ، شریـک غـم تو
وای وای وای
تـو بگـو از سـر نـی سنگ کجا ماه کجا؟
خصـم کجـا ، " وجـه هوالله " کجـا؟
گرگان همه چنگت زدند ، دیگـر چـرا سنگت زدند
چـرا لالهگونی ، چرا غرقه خونی
وای وای وای
اثر استاد غلامرضا سازگار
_____
سبک نوحه را از اینجا دریافت کنید
- ۹۰/۱۲/۲۹